آوخ که چو روزگار برگشت؛ از منْ دل و صبر و یار برگشت

۱۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «نغمه» ثبت شده است

برای بارانی که نمی‌بارید

خیلی‌ها پاییز یا بهار را به باران‌های زیبایش می‌شناسند و می‌ستایند. من اما هوای ابریِ پیشِ از بارش را همیشه دوست‌تر می‌داشتم. بی‌شک باران زیباست، اما ابرهای گرفته زیباترند، چون خیال‌انگیزترند. وقتی هوای گرفته را ببینی ذهنت یاد باران می‌افتد، باران‌هایی که باریدند و رفتند. و باز اگر این «نباریدن» ادامه یابد و خبری از نم نشود، این بار تخیل جای حافظه را می‌گیرد و تو بارانی را که گمان می‌کنی خواهد بارید، تخیل می‌کنی. ابرهای گرفته‌ی آسمان یا روی زمین واقعیت می‌بارند یا در خیالاتِ -ای‌بسا ناخودآگاهِ-ما. 

نمی‌دانم شما هم خاطراتی از باران‌های نباریده دارید یا نه، من اما چندتایی‌شان را خوب به یاد دارم. جوان‌تر که بودم فکر می‌کردم باید هر چیزی را تجربه کنم تا در میان‌سالی حسرتی بر دلم نماند. اما حالا که اندک‌اندک دارم پژواک گام‌های میان‌سالی را از راهی نه چندان دور می‌شنوم، دیگر مطمئن شدم که حسرت‌خوردن و رشک‌بردن ربط چندانی به غنای تجربه‌های زندگی ندارد. حسرت‌های ما از سرچشمه‌ی بی‌پایانی می‌آیند که نه در گذشته، بل هم‌اکنون و از همین بیخ گوش ما می‌جوشد. شاید بشود نامش را «چشمه‌ی رشک» گذاشت. چشمه‌ای شگرف که به دو جوی مختلف می‌ریزد: یکی به گذشته می‌رود و می‌شود حسرت، دیگری به آیند می‌رود و می‌شود آز و طمع. به‌گمانم آبشخور این چشمه‌ی عجیب باید از آب همان باران‌های نباریده‌ای باشد که در خیال‌مان می‌باریدند. وقتی آب باران‌های خیالی به ژرفنای ما رخنه کنند، در منبعی نامرئی انبار می‌شوند تا اینکه ناغافل از «سرچشمه‌‌ی رشک» جوشیدن بگیرند. هرآینه در آتش آزی بسوزیم یا رشکی اندوهگین جان‌مان را بفرساید، همان آبِ باران‌های نباریده است که ما را چنین و چنان می‌کند. باران‌هایی که ابرهای نداشته‌ی ذهن‌مان از زیبایی ابرهای واقعی آسمان آبستن‌شان شدند. زیبایی همیشه بی‌رحم است و زاینده ...

 

(حال که نام باران و حال‌وهوای ابری‌اش آمد، شما را به قطعه‌ای با همین نام از جسی کوک دعوت می‌کنم؛ ترجیحا با کیفیت اصلی گوش کنید)

 


دریافت

۰۳ آبان ۰۱ ، ۱۹:۲۵ ۱ نظر
سعید ابریشمی

Virtue

1) جسی کوک (Jesse Cook)، گیتاریست کانادایی معاصر قطعه‌ای دارد با نام: فضیلت (Virtue) [در پایین این فرسته آن را بازگذاری کردم]. از آنجا که این قطعه یک موسیقی بی‌کلام است، مثل هر قطعه‌ی بی‌کلام دیگری، به‌دشواری می‌توان فهمید که چرا چنین نامی برای آن برگزیده شده است.

2) این واژه از آن واژگانی است که سرگذشتی غریب را پشت سر گذاشته است؛ از روزگار باستانی که همر آن را همچون ارزشی پهلوانانه و مردانه پیش‌نهاد و سپس سقراط آن را دست‌مایه‌ی اندیشیدن فلسفی کرد و حکمت یا دانایی را مصداق تمام عیارش گرفت تا زمانه‌ی مسیحیت که ایمان جای دانایی را گرفت و این واژه دلالتی ایمانی و زنانه - تقوا یا عفت- یافت، سپس در عصر جدید، ماکیاوللی طنین مردانه‌ی آن را زنده کرد تا این بار مردانگی آن در خدمت و ستایش انسان باشد و دستِ آخر نیچه که مازاد «زیاده انسانی» مردانگی ماکیاوللیایی آن را سِتُرد تا بازگشتی به عصر با شکوه تراژدی یونان -که سر سلسله‌ی آنان همان همر بود- داشته باشد.

3) من که هرچه در این قطعه‌ی جسی کوک بیشتر دقیق می‌شوم پژواکی از معانی همری/ماکیاولیایی/نیچه‌ای نمی‌شنوم. چنین قطعه‌ی لطیف و زنانه‌ای بیشتر گوش آدم را سوی شرم زنانه‌ی مسیحایی می‌برد. هر بار تا حوالی فرازی می‌رود اما سیزیف‌وار و نجیبانه فرود می‌آید و با صدایی زیر و آرام با خودش نجوا می‌کند. این شرم و پرهیز زنانه اما در محضر کدام موجود متعالی است؟ اصلا تعالی را در موسیقی چگونه می‌توان بازتاباند؟

4) آنانکه دستی در آتش موسیقی‌های مذهبی دارند می‌دانند که هنرمندان مذاهب، به‌ویژه مذاهب وحیانی، شکوه یا جلالت را بدل از تعالی می‌گیرند. هرچه اثری جلالت‌مآبانه‌ترْ متعالی‌تر و خداگونه‌تر است، چرا که خدای وحیانی، خدایی است که اصلا همین شکوه و جلالش را بر انسان آشکار کرده است، وگرنه دیگر اقوام نیز خدایانی داشتند و خدایان‌شان هم متعالی بودند. این خدای واحد وحیانی است که کثرت خدایان مشرکان را می‌شکند و به یگانگی مبدل می‌کند و تمامی آنها را شکست می‌دهد؛ خدای واحدی که نخستین فرستاده‌اش را فرستاد تا بت‌های مشرکان را «بشکند» و نشان‌شان دهد شکوه پایدارتر و متعالی‌تر از آن کیست.

5) با این‌همه، در این قطعه خبری از جلالت‌مآبی نیست. این صدا، صدای شرم‌ساری موجودی ناتوان در محضر موجودی همه‌توان نیست. این آوا، آوای پرهیزکارانه‌ی کسی است در فراپیش شکوهِ سکوت و خاموشی! به‌راستی که کدام نت موسیقایی را می‌رسد که پرهیبی از سترگی سکوت باشد؟ گوشی که بتواند آوای خاموشی را بشنود بی‌شک پرهیزکار و شرم‌سار می‌شود، اما این چگونه گوشی است؟ شاید تنها گوشی که بداند خاموشی چیست...

 


دریافت

۲۹ مهر ۰۱ ، ۱۲:۱۱ ۱ نظر
سعید ابریشمی